به عبدالحسین انصاری وشعرهای زلالی که برای پدرشهیدش می گرید.و..
احساس می کنم که توازجنس دیگری
ازدرک صددریچه تماشافراتری
مجنون شروه های عطشناک فایزی
مفتون چشم های پریزاد بندری
می بینم ایستاده به دریا چقدر با
گیسوی موج های پریشان برابری
یک قایق سپید کف آلودمی برد
باخودتورابه ساحل رویای یک پری
احساس می کنم دلت ازآسمان پراست
بردفترم شبیه فرودکبوتری
دیدم که برکرانه شعرم نشسته ای
یعنی که ازتمام غزل های من سری
دیدم ترانه های توهرروزتاخدا
وامی کنند پنجره ی مهربان تری!
«باکوله باروباچمدانی که همچنان»1
دربهت چشم های خیابان مسافری
شعرتوراگریستم اندازه ی غروب
واکرده روبه فصل شقایق شدن دری
بادستمال خیس نگاهت گره زدی
قاب پدربه غربت معصوم مادری
وقتی مدادکوچک دلتنگی ات کشید
جای پدربه دفتر ت عکس کبوتری
دستی بزن به دامن سجاده ی پدر
یعنی به استغاثه ی خورشیدآوری
چشم پدرستاره ی دنباله دارشد
آن شب که پرکشیدازآغوش سنگری
ازکوفه ومحرم وزینب سرودورفت 2
مثل بهاربانفس غنچه پروری
داردنگاه می کند ازابرها تورا
باران گرفت چشم توبربام دفتری
بگذارباتومشق شقایق شدن کنم
وقتی که می زنی به هوای پدرپری
می آیی ازسلوک دکل های های انتظار
تاپلک می زنی به هم آن سوی معبری
ای شعر با نسیم گل سرخ پر زده
دستم به دامنت تا «چزابه» می پری؟!
سر می نهی به شانه «اروند» گریه پوش؟
دل می دهی به مقتل در خون شناوری؟!
شعری بخوان «جزیره مجنون» شعله ور
یادآور عروج هزاران کبوتری
چشمی که اقتدا به شقایق نمی کند
سنگ جهنم است اگر خوب بنگری
با خون لاله فرصت تجدید بیعت است
ایمان به سمت سرخ شهیدان میآوری؟!
***
بالی تزد به سوی من الهام شعر بعد
دستی تکان نداد پرستوی دیگری
1-از عبدالحسین انصاری
2- پشت هم هی مثال می آورد زینب و کوفه و محرم را - عبدالحسین انصاری
بر گرفته از : http://www.adineh.blogsky.com
سلام استادفرزانه وروشن ضمیر
ازلطف سرشارتان ممنونم .لینگ وبلاگ آقای عبدلحسین انصاری دربخش لینگ های وبلاگ من به نام سنگواره ثبت است می توانیدسربزنید.دوشعرزیباوبااحساسی راهم که به پدرشهیدسرافرازش تقدیم کرده دروبلاگ خودش مطالعه فرماییدکه سخت به دلتان خواهدنشست.
خداوندکمکمان کندکه فردای قیامت شرمنده شهیدان گلگون کفن نباشیم
.... دلم گرفت ....این از اون چیزایی که خواب رو از چشمات می گیره. به اندازه تمام خستگیت دوباره خسته می شی و تو نمی دونی و باز نمی دونی که چرا گاهی! نه خیلی وقتها اینقدر غافلی! چقدر از احوال اطرافیانت بی خبری ...و چقدر دوری ...
سلام بر دوست
نمی دونم با چه زبونی تشکر کنم
از شما ودوست ندیده ی دیگرم انصاری نژاد صمیمانه تشکر می کنم
فقط یه نکته بیت یازدهم مصرع دوم یه ایراد تایپی داره
که درستش اینه :جای پدر به دفترت عکس کبوتری
ممنون
در پناه بارون
به نام خدا
با سلام
نخستین انجمن گفتگوی دفاع مقدس ، مقاومت و عاشورا راه اندازی گردید
در بخش ادبی هر شاعر یک قسمت به خود اختصاص داده و وشعرش را درمعرض دید علاقهمندان میگذارد با این تفائوت که
کاربران امکان اظهار نظر دارند
www.bsimchi.ir
یا علی